اگرچه این اثر پر است از مرگ و از دست دادن ها اما آن چه پررنگ تر از هر مضمونی در ” اتک آن تایتان” دیده می شود عشق است. عشق مادرانه ، عشق فرزند به مادرش، عشق میکاسا به ارن، عشق دوست به دوست که در فرم های مختلف دیده می شود، و عشق یک فرمانده به سربازانش که در شکلی متفاوت بروز می کند.

یکی از جذاب ترین این اشکال عشق ” لیوای” به همراهانش است که باعث می شود او به خاطرشان بدون لحظه ای درنگ جان خود را به خطر بیندازد، و حتی به فرمانده ی خود می گوید که بار رویای او را به دوش می کشد تا ” اروین” بتواند با خیالی آسوده ارتش رارهبری کند و استراتژی بچیند.

عشق دیگری که در ” اتک آن تایتان” دیده شد عشق بین گروه ” جان، ساشا، کنی ” بود که به یکی از بهترین اکیپ های سه نفره ی تاریخ انیمه تبدیلشان می کرد.

و در نهایت آن چه که ارن انجام داد از ابتدا تا پایان انیمه تحت نفوذ همین کلمه ی جادویی یعنی ” عشق” بود؛ او به خاطر عشقش به مادرش قسم خورد که تمام تایتان ها را بکشد، بعد تر به خاطر عشقش به ” آزادی” تصمیم گرفت که با اروین و لیوای همراه شود.