بررسی شخصیت اوچیها ساسکه
بلاخره رسیدیم به اوچیها ساسکه، شخصیت ساسکه هم در بچگی و هم در بزرگی یکی از شخصیت های محبوب دنیای ناروتو س. شخصیتی که همیشه تو بچگی دنبال روی برادرش یعنی اوچیها ایتاچی بود که بعدا این عشق بعدا به نفرت تبدیل شد.
این مقاله دارای اسپیل از انیمه ناروتو میباشد.اگر انیمه ناروتو شیپودن رو تا آخر ندیدین این مقاله رو نخونید.
آنچه در این مطلب میخوانید
0. مقدمه
خاندان ” اوچیها” یکی از پرطرفدارترین خاندان ها در جهان انیمه و مانگاست؛ خاندانی که ویلن های فوق العاده ای دارد و قهرمان هایش تا حدی قهرمانانه اند که می توانند شما را شیفته ی خودشان کنند. راستش این خاندان را می توان خاندانی از پیچیده ترین شخصیت ها دانست؛ مادارایی که ” کونوها” را تاسیس کرد و بعد اقدام به نابودی آن کرد، یا ابیتویی که در طول انیمه چندین بار از قهرمان به ویلن و از ویلن به قهرمان تبدیل شد و شناخته شده تر از همه می توان از برادران معروف این خاندان یعنی ” ایتاچی” و ” ساسکه” نام برد که ترکیبی از عشق- تنفر و ویلن- قهرمان هستند. در ادامه به بررسی ” اوچیها ساسکه” برادر کوچک تر ” ایتاچی” می پردازیم.
1. کودکی اوچیها ساسکه
ساسکه کودک شیرینی بود که در کلاس درس موفق تر از همه حتی شخصیت اصلی سری انیمه ی ” ناروتو” ظاهر شد، پسربچه ای که همه را شیفته ی چهره ی سرد و مهارت خارق العاده اش به عنوان یک بچه مدرسه ای کرد. مثل همه ی پسربچه ها او به دنبال تائید از سوی پدرش مدام در تلاش بود که تکنیک هایش را قوی تر کند، و همانطور که همه ی برادران کوچک تر به برادر بزرگترشان به عنوان الگو نگاه می کنند او نیز با رفتاری شیرین دنباله رو برادر نابغه اش یعنی ” ایتاچی” بود. شاید باورش سخت باشد اما ساسکه در کودکی، یک کاراکتر با شخصیتی صاف و دوست داشتنی است که مثل هر کودک دیگری رویای بزرگ ” موفقیتی عظیم” را در سر دارد.
اگرچه با ناروتو در یک کلاس بود اما ساسکه از ناروتو بزرگتر است و زمانی که ” کوشینا” متوجه می شود که ناروتو را باردار است ساسکه توی آغوش مادرش است.
بررسی شخصیت اوچیها ساسکه
2. چرا ساسکه تغییر کرد؟
این کودک شیرین که همیشه دنباله رو برادرش است چگونه به کاراکتری سرد که تنها هدفش کشتن برادرش است تبدیل می شود؟
پاسخ بسیار ساده است؛ از دست دادن. ساسکه عزیزترین و نزدیک ترین افراد خانواده اش را از دست می دهد آن هم نه توی یک نبرد عادلانه یا یک حادثه ی طبیعی بلکه همه ی این افراد عزیز توسط برادرش از او گرفته می شوند؛ آنچه که ساسکه را به کاراکتری سرد تبدیل کرد نه غم از دست دادن خانواده اش که شوک ناشی از خیانت برادرش به عشق و محبت او بود. از این نقطه است که ما دیگر نمی توانیم آن پسربچه ی پرتلاش با سماجت دوست داشتنی اش را ببینیم بلکه همواره پسری را میبینیم که خودش را در جهانی مملو از نفرت و خشونت میبیند که هیچ هدفی جز انتقام از ” ایتاچی” برایش باقی نگذاشته.
3.جایگاه ایتاچی در زندگی ساسکه
همانطور که پیش تر گفته شد این ایتاچی بود که با کشتن پدر و مادرش ساسکه را به جهانی از نفرت هل داد و وادارش کرد که آن لبخند شیرین را کنار بگذارد و به جایش چهره ای سرد به خودش بگیرد. در واقع جایگاه ایتاچی در قلب ساسکه به حدی با ارزش بود که خیانتش به اعتماد و عشق ساسکه، او را بیش از هر چیزی دگرگون کرد؛ راستش اگر عشق ساسکه به ایتاچی تا این حد عظیم نبود امکان نداشت تنفرش از او نیز تا حدی جنون وار باشد که حاضر شود خودش را طعمه ی ” اوروچیمارو” کند و روی تمام زندگی اش قمار کند تا بتواند ایتاچی را شکست بدهد.
بعد از شکست دادن ایتاچی ساسکه با خلاء و پوچیای مواجه شد که پیشتر ” کاکاشی” درباره اش به او اخطار داده بود- زمانی که کاکاشی به ساسکه گفت در انتقام هیچ چیزی وجود ندارد-. این خلاء به طرز هوشمندانه ای با ورود توبی و دادن اطلاعاتی از زندگی واقعی ایتاچی به ساسکه رفع شد؛ اینجاست که ما به سادگی میتوانیم متوجه عشق ساسکه به ایتاچی بشویم. او بعد از پی بردن به راز ایتاچی، هدف گروه خود را نابودی کونوها اعلام میکند. در واقع تمام زندگی ساسکه تحت تاثیر ایتاچی بوده؛ چه در کودکی که او را حین تمرین مشاهده میکرد، چه در نوجوانی که به دنبال گرفتن انتقام رد او را دنبال میکرد و چه در جوانی که هدفش گرفتن انتقام از روستایی بود که باعث رنج ایتاچی شده بود.
در میانه ی چهارمین جنگ بزرگ نینجاها، او به هیچ چیز اهمیت نمیدهد جز اینکه برادرش را که با تکنیک تناسخ به زندگی برگشته دنبال کند و سوالاتش را از او بپرسد. وقتی ایتاچی را میبیند دیگر با ساسکه ی سرد و خشن مواجه نیستیم بلکه با پسری مواجه می شویم که مثل یک بچه گاردش را کنار گذاشته و به دنبال یافتن پاسخ سوالاتش در برابر برادر بزرگترش شروع به گلایه می کند. با اینکه هنوز به جواب سوال هایش از ایتاچی نرسیده در برابر او آنقدر مطیع می شود که برای باطل کردن مهر تناسخ در کنار ایتاچی مبارزه می کند؛ راستش ساسکه در این لحظات در مظلومانه ترین حالت ممکن قرار دارد، آن قدر که استحقاق این را داشت که ” کیشیموتو”- خالق مانگای ناروتو- برادرش ایتاچی را به زندگی برگرداند اما مثل همیشه این مانگاکا ترجیح داد به کاراکترش درد را بدهد تا یادآور این موضوع بشود که ” هیچ چیز در دنیا با نفرت به پاسخی درست نخواهد رسید”. با نگاهی دقیق به پلات مانگای ناروتو متوجه می شویم که در این اثر هیچ کس نمی تواند از نتیجه ی اعمالش فرار کند و ساسکه هم از این قاعده مستثنی نیست.
قدرت های اوچیها ساسکه
4.قدرت های اوچیها ساسکه چیست؟
مانگکیو شارینگان: پیش از هر چیز ساسکه یک قدرت خونی دارد و آن هم ” شارینگان” خاندان اوچیهاست؛ برای اینکه او را در رده ی افراد قدرتمند این سری جذاب قرار دهیم همین کافی است اما او یک کاراکتر قدرتمند معمولی نیست؛ ساسکه کسی است که شیفته ی قدرت است و در راه به دست آوردن قدرت حاضر است خودش را مسموم کند. او جز معدود افرادی است که توانسته مانگکیو شارینگان خود را فعال کند و تازه نه فقط یک چشمش که هر دو چشم او. مانگکیو شارینگان حاصل ارتقای شارینگان است و بسته به کاربرش، قدرت های متفاوتی را از خود نشان می دهد.
سوسانو: طبق گفته ی ایتاچی، فقط افرادی قادرند سوسانو را اجرا کنند که موفق شده اند مانگکیو شارینگان هر دو چشم خود را فعال کنند که این افراد تا اینجای داستان شامل ” اوچیها مادارا“، ” اوچیها ایتاچی” و ” اوچیها ساسکه” هستند. سوسانو نوعی زره به شمار می آید با این تفاوت که نه تنها قدرت دفاعی دارد بلکه می تواند در هجوم و حمله نیز استفاده بشود، همین موضوع باعث می شود که این سه نفر به مبارزانی تقریبا غیر قابل نفوذ تبدیل بشوند. قدرت دفاع و هجوم سوسانو به میزان چاکرای استفاده کننده ی آن بستگی دارد.
آماتراسو: این قدرت چشمی که توسط ایتاچی به چشم ساسکه منتقل شد یکی از خارق العاده ترین و زیباترین قدرت هایی است که می توانیم در انیمه ی ” ناروتو شیپودن” شاهدش باشیم؛ شعله های سوزانی که تا زمانی که هدفشان را به خاکستر تبدیل نکنند از بین نمی روند. ایتاچی این شعله ها را برای محافظت کردن از ساسکه در برابر ” توبی” به او منتقل کرد و همین امر نشان دهنده ی قدرت آماتراسو می باشد اگرچه در ” بوروتو” میبینیم که این شعله ها به سادگی توسط جیگن جذب می شوند.
هنر شمشیرزنی: ساسکه تنها یک نینجا نیست، او را می توان یک سامورایی حرفه ای نیز به حساب آورد. او آن چنان روان با شمشیر مبارزه می کند که انگار جزئی از بدنش شده و همین امر او را در مبارزاتی که نینجوتسو جذب می شود در موضعی قدرتمند قرار می دهد.
رینگان: رینگان حاصل ارتقای مانگکیو شارینگان است، این قدرت چشمی قدرتی است مخصوص خاندان اوتسوتسوکی که سه تن از خاندان اوچیها نیز موفق به فعال کردن آن شدند – مادارا، ابیتو و ساسکه- و قدرت مند ترین قدرت چشمی در میان سه قدرت چشمی شارینگان، بیاکوگان و رینگان است. در افسانه ها این طور آمده که کسی از آسمان دارای چشم موج دار- رینگان- فرستاده می شود که یا قدرت نجات همه چیز را خواهد داشت یا قدرت نابودی همه چیز را؛ چنانکه در مبارزه ی پین – رینگان چشم پین در واقع چشم مادارا بود که پیش از مرگش به او پیوندش زده بود- می بینیم که او با این قدرت چشمی توانست همه ی نینجاهایی را که در مبارزه اش علیه ” کونوها” کشته بود به زندگی بازگرداند.
5. ارتباط استاد و شاگردی
ساسکه شاگرد یکی از سه سنین افسانه ای و تنها سنین افسانه ای ویلن در سری ” ناروتو” است؛ همین امر باعث می شود او به یکی از دانایان تبدیل شود و به سادگی در اموری که نیاز به دانش خاصی دارند قدرت مداخله داشته باشد. حیوان اصلی که احظار میکند مار است که نماد دانایی و تولد دوباره در حماسه های باستانی است. اگرچه او ارتباط دوستانه ای با استادش نداشت و حتی اقدام به قتل او کرد اما در نهایت برای احظار چهار هوکاگه ی اول کونوها، اوروچیمارو را احیا کرد و از قدرتش برای شرکت در جنگ و تعیین نتیجه ی نهایی جنگ کمک گرفت.
اوچیها ساسکه را بهتر بشناسیم
6. رابطه ی ناروتو و ساسکه
در زمانی که همه حتی ساکورا هم از ساسکه قطع امید کرده بودند این ناروتو بود که همچنان به نجات دادن ساسکه اصرار ورزید. به گفته ی ناروتو، ساسکه اولین ارتباطی بود که موفق شده بود ایجاد کند و به رغم رقابتی که میانشان بود از این ارتباط لذت می برد اما دلیل اصرار او به نجات ساسکه همین بود؟
در پایان ” ناروتو شیپودن” به این موضوع اشاره هایی می شود؛ ما در گذشته ی ناروتو و ساسکه سفر می کنیم و میبینیم که این دو شخصیت شباهت زیادی به هم داشته اند: هر دو مطرود و تنها مانده اند، هم بازی ثابتی ندارند و یک گودال بزرگ در قلبشان وجود دارد که یکی سعی می کند با حس انتقام پرش کند و دیگری با شیطنت های سرسام آورش.
این شباهت ها باعث می شوند ناروتو درد ساسکه را حس کند و همین احساس همدردی است که او را وادار می کند به سمت نجات ساسکه قدم بردارد و حتی برای نجاتش از خشم رایکاگه، مقابل او به زمین بیفتد و التماس کند؛ التماسی که بیش از هر چیزی به غرور و افتخار یک قهرمان اضافه کرد- التماس برای نجات دوستی که در سیاهی غرق شده است-
اگرچه ساسکه در سری ناروتو و ناروتو شیپودن نینجایی سرگردان است که هر بار هدفش را عوض می کند و مدام به دنبال راهی است که دیگران را با خشمش تنبیه کند اما در سری ” بوروتو” با ساسکه ای متفاوت مواجه می شویم که بسیار عاقلانه و خردمندانه در جهت اهداف ناروتو و حفظ همراهی اش می کند.
دیالوگ بیاد موندنی ساسکه خطاب به ناروتو
یکی از دیالوگ های قشنگ ساسکه به ناروتو موقع جنگ: چرا دنبال انتقامم؟ میخوای برگردم به دهکده؟ اشکال نداره، پدرم، مادرم، همه اعضای قبیله رو زنده کن برمیگردم، تو هیچی از احساسم من نمیدونی چون که از همون اول هیچ کسو نداشتی!
اون موقع ناروتو منظوره ساسکه رو متوجه نشد و وقتی که استادش جیرایا رو از دست داد بیشتر به عمق حرف ساسکه پی برد
نظر شما چیه ؟ تو کامنتا بهمون بگید.
