چرا اوزوماکی ناروتو انقدر محبوب شد؟
چرا ناروتو اوزوماکی انقدر در دنیای انیمه معروف هست؟ در جهان انیمه و مانگا اسم انیمه ی ” ناروتو” آنقدر شناخته شده است که تقریبا تمام دنبال کنندگان این صنعت و هنر آن را می شناسند حتی اگر این انیمه ی شاهکار را ندیده باشند.
بی شک جهان سازی و شخصیت پردازی بی نظیر این مانگا در این امر دخیل است اما بیراه نیست اگر بگوییم این شاهکار بخش زیادی از شهرتش را مدیون پردازش شخصیت قهرمان خود یعنی ” ناروتو اوزوماکی” است. اما این شخصیت چه چیزی دارد که تا این حد موفق به جذب مخاطب شده است؟ در زیر به بررسی شخصیت ” ناروتو اوزوماکی” پرداخته می شود تا هم دریچه ای به شناخت بهتر او و هم دریچه ای به شناخت بهتر این هنر باشد.
این مقاله دارای اسپیل از انیمه ناروتو میباشد.اگر انیمه ناروتو شیپودن رو تا آخر ندیدین این مقاله رو نخونید.
آنچه در این مطلب میخوانید
1. ناروتو شخصیت معصوم و شیطون داستان
قهرمان داستان ما یعنی ” ناروتو” در کودکی روی صورت سنگی هوکاگه ها که نماد روستا هستند رنگ می پاشد، توی کلاس هایش به جای تمرکز روی درس استاد محبوبش، نظم کلاسش را به هم می زند. آن قدر شیطنت می کند که هوکاگه مجبور است برای پیدا کردنش تیم اعزام کند و…
راستش ناروتو از آن دسته قهرمان هایی نیست که اهل فروتنی باشد؛ برعکس، او قهرمانی است که می داند قهرمان شماره ی یک داستان است و حتی در یکی از مبارزه هایش وقتی دیر می رسد می گوید ” قهرمان ها همیشه دیر می رسند”. او با اطمینان به راه نینجایی خود و بی پروا وارد هر مبارزه ای می شود تا بتواند این جایگاه – یعنی جایگاه قهرمانی- را حفظ کند. ” نجی هیوگا” را به مبارزه دعوت می کند، برای ” گارای شن” خط و نشان می کشد و حتی در برابر ” بانو سوناده” که دست رد به هوکاگه شدن می زند هم می ایستد. در واقع در نگاه اول ناروتو شبیه قهرمانی گستاخ به نظر می رسد که آمده تا همه چیز را به هر قیمتی شده از آن خودش کند اما به هیچ وجه این طور نیست؛ در پس همه ی گستاخی ها و بی پروایی های او چیزی عظیم تر نهفته است و آن چیز عظیم این است که ناروتو فقط زمانی وارد مبارزه های مرگ و زندگی می شود که بخواهد از غرور و یا جان دوستانش محافظت کند. اگر بحث زندگی خودش باشد حتی حاضر است آن را با شادی به دوستانش تقدیم کند و یا بی درنگ برای نجات جان بچه ای که تازه با او آشنا شده جانش را به خطر بیندازد.
این معصومیت اوست که در پس همه ی کارهایش پررنگ تر از هر چیزی مخاطب را به خود جلب می کند اگرچه این معصومیت با شیطنتی کودکانه به شیوه ای زیبا در هم آمیخته شده است تا پیچیدگی این کاراکتر را بیش از پیش به مخاطب گوشزد کند.
بررسی قدرت های اوچیها مادرا
2. رابطه و معنای آن برای ناروتو
در ابتدای انیمه ما با پسربچه ی تخسی مواجه می شویم که هیچ دوست نزدیکی ندارد و در انتهای انیمه با ناروتویی مواجه می شویم که نه تنها دوستانی از روستای خودش که دوستانی از تمام روستاهای نینجایی دارد. آن چه که در ناروتو میبینیم چگونگی شکل گرفتن ارتباط ها نیست بلکه چگونگی تلاش ناروتو برای ایجاد ارتباط ها و نگه داشتن آن پیوند هایی است که با چنگ و دندان ایجادشان کرده. یکی از پایه های اساسی ” ناروتو” همین تلاش او برای ارتباطاتش است و اتفاقا همین موضوع است که باعث می شود او اقدام به نجات ساسکه کند که در ادامه بیشتر به آن پرداخته می شود.
دلیل درک عمیق ناروتو از ارتباطات این است که او به محض اینکه متوجه اطرافش می شود نه پدری دارد و نه مادری، هیچ خانواده ای که بتواند کنارشان غذا بخورد یا دوستی که بتواند کنارش ماجراجویی کند هم ندارد. در واقع اولین مواجهه ی ناروتو با جهان در تنهایی محض صورت می گیرد. برای همین است که او خیلی عمیق تر از اطرافیانش می تواند اهمیت یک ارتباط را در زندگی و تعیین سرنوشت انسان درک کند.
به گفته ی ناروتو، ساسکه اولین ارتباطی است که شکل می دهد و برای همین است که او نمی خواهد به هیچ وجه این ارتباط را از دست بدهد. اگرچه در ابتدای امر مساله ی رقابت بین او و ساسکه به چشم می خورد اما بعدتر این رقابت برای ناروتو تبدیل به ارتباطی دوستانه و همدلانه می شود و برای همین هم هست که نمی خواهد به ” اوروچیمارو” اجازه بدهد که ساسکه را اسیر طمع و قدرت تاریک خود کند.
3.ایروکا سنسه و تاثیرش بر شکل گیری شخصیت ناروتو
ارتباط مهم دیگری که برای ناروتو اهمیت زیادی داشت ارتباطش با ” ایروکا سنسه” بود که حتی او را جایگزینی برای پدر خود می دانست. شاید باورتان نشود اما غذای مورد علاقه ی ناروتو همان غذای مورد علاقه ی ایروکا سنسه است؛ رامن ایچیراکو.
ایروکا کسی است که وقتی ناروتو از رویای هوکاگه شدن حرف می زند نه تنها او را مسخره نمی کند بلکه روی درخت علامتی می زند و می گوید ” احتمالا وقتی انقدری شدی میتونی هوکاگه بشی.”
چیزی که در میان تمام تاریکی ها و نفرت اهالی دهکده نسبت به ناروتو، او را نجات داد این بود که ” ایروکا” همیشه و در همه حال در قلب ناروتو بود تا حدی که وقتی ” کیلر بی” برای اولین بار ایروکا را میبیند او را میشناسد و دلیلش هم این است که در زمان تمرین کیلر بی با ناروتو، تصویر و حضور ایروکا را در قلب ناروتو دیده بود. کیلر بی به ایروکا می گوید که ” چیزی که زندگی ناروتو رو نجات داد تو بودی”. ایروکا مثل یک پدر در زمان نیاز ناروتو را دعوا می کند، در زمان لازم او را تشویق می کند و در هنگام خطر خودش را سپر او میکند. راستش بر خلاف اینکه ” ایروکا سنسه” یک نینجای عادی به نظر می رسد به هیچ وجه یک شخصیت عادی نیست بلکه او شکل دهنده ی نور در وجود ناروتویی است که داشت توی سیاهی نفرت مردم دهکده خفه میشد.
اوچیها مادارا کیست؟ و چه قدرت هایی دارد؟
4.منشا قدرت ناروتو چیست؟
بر خلاف تصور اولیه که قدرت ناروتو را ناشی از قدرت روباه نه دم تصور می کند باید بگویم که ناروتو قهرمانی عظیم تر از این حرف هاست. او حامل کوراما، روباه نه دم مخوف و قدرت مند است، در زمانی که هم سن و سال هایش با زدن تکنیک سایه موفق به کسب هدبند نینجایی می شوند او موفق می شود به تنهایی و در زمانی اندک تکنیک ” کاگه بونشین” را آن هم با تعدادی سرسام آور اجرا کند. راسنگان های مختلفی را ابداع می کند که اجرای هر یک فقط از عهده ی خودش برمی آید، با کوراما که نیرویی مخوف است هماهنگ می شود، در سنی که حتی ساسکه هم احضار ندارد می تواند غورباقه ی رئیس را احضار کند، بعدتر موفق می شود به کوهستان غورباقه ها برود و ” سیج مود” یا ” حالت دانایی” را اجرا کند- حالتی که حتی جیرایای افسانه ای هم نمی توانسته کامل آن را اجرا کند. به رغم همه ی این ها چرا او نتوانست در آزمون فارغ التحصیلی اش بونشین یا سایه بزند؟ دلیل این امر را جیرایا در زمان تمرین دادنش گفت؛ اینکه نیروی کوراما در خلاف جهت نیروی چاکرای ناروتو است و این تضاد باعث ایجاد آشفتگی در تمرکز او می شود. در واقع بر خلاف اینکه ناروتو را کودکی خنگ تصور میکردند او نه تنها خنگ نبود بلکه در کنار مبارزه برای از بین بردن این تصور با نیرویی تاریک درون خودش نیز مبارزه می کرد؛ نیرویی که ” یاماتو” به آن اشاره کرد. در یکی از مبارزه های گروه هفت به سرپرستی یاماتو، او به ناروتو چنین می گوید ” تو اشتباه متوجه شدی و منشا قدرت تو چاکرای کیوبی نیست بلکه چاکرای خودته که در مقابل چاکرای مخوف کیوبی مقاومت میکنه”.
با پیشرفت ماجرا، ناروتو قدرت ” دانای شش طریقت” را به دست می آورد و حامل چاکرای تمام بیجوها می شود. او به همراه ساسکه موفق می شود کاگویای نیمه خدا را شکست بدهد و بعد ساسکه را هم مجبور به اعتراف به اینکه شکست خورده است می کند.
با وجود تمام قدرت هایی که ذکر شد ناروتو همچنان در حال رشد است و هر بار قدرتی جدید به دست می آورد اما در میان تمام قدرت هایش باید به یک قدرت خاص او اشاره کرد، آن هم قدرت تسلیم نشدن است. او هرگز از راهی که درست است برنمی گردد، و شاید باورش سخت باشد اما بر خلاف اینکه حریفان زیادی را شکست می دهد حتی یک نفر را هم نمیکشد – توجه داشته باشید که منظورم انسان است نه زتسوهای سفید و سیاه و یا مردگانی که با نینجوتسو به زندگی برگشته اند و موجوداتی از این قبیل-.
5. رویای قهرمانی ناروتو
در جهانی که رویا ها فراموش شده اند و جنگ بین نینجاها حرف اول را می زند ناروتو اعلام می کند که به قهرمان نیاز دارد. او به ” اوبیتو” می گوید که اگر قهرمان هایی مثل پدرش- میناتو- و استادش –جیرایا- وجود نداشتند او راهش را گم می کرد و صلح را مدیون همین قهرمان هایی می داند که اگرچه خطاها و نقص هایی داشته اند اما تمام سعی خودشان را کرده اند که در راه صلح قدم بردارند.
این رویای قهرمانی تنها از سر ضعف و تنهایی او نیست بلکه با بلوغ فکری ناروتو متوجه می شویم که او تصویری بزرگتر از تصویری که دیگران میبینند را میبیند؛ تصویری از صلح جهانی که در سری انیمه ی ” بوروتو” میبینیم که چگونه به آن جامه ی عمل پوشانده و همچنان در تلاش است تا آن را حفظ کند
اوچیها مادارا کیست؟
6.عشق
بی شک ماجرای ناروتو داستانی سراسر عشق است؛ عشق مادر به فرزند، عشق پدر به فرزند، عشق عاشق به معشوق، عشق دوست به دوست و ….، کاراکتر ناروتو به گونه ای است که هرگز او را خالی از عشق نمی بینیم؛ در میان این داستان عاشقانه آنچه که با آن مواجه می شویم دو مقطع از عشق برای ناروتو است؛ یک بار عاشق ساکورا می شود که این برهه با کودکی و خامی او همراه است و بار دیگر عاشق هیناتا می شود. عشق ناروتو به ساکورا را می توان قدمی در جهت جلب توجه او دانست در حالی که عشق ناروتو به هیناتا عشقی است که دیگر خام نیست و زمانی رخ می دهد که ناروتو گره های روحی خودش را حل کرده و به نوعی بالغانه خودش را به عشق هیناتا می سپارد. در واقع ناروتو با عشق هیناتا به تکامل می رسد – دقت کنید که ” ناروتو شیپودن” با ازدواج ناروتو و هیناتا پایان می یابد که این خودش اشاره ای به تکامل ناروتو است-
7.چرا انیمه ناروتو ارزش دیدن دارد؟
انیمه ناروتو یکی از محبوب‌ترین انیمه‌های تاریخ است و دارای بسیاری از طرفداران در سراسر جهان است. برخی از دلایلی که می‌تواند توجیه کننده محبوبیت ناروتو باشد عبارتند از:
داستان: ناروتو دارای یک داستان پیچیده و جذاب است که در طول آن شخصیت اصلی، ناروتو اوزوماکی، در تلاش برای تبدیل شدن به هوکاگه هفتم و رهبر روستای خود میباشد. داستان ناروتو شامل عناصری مانند دوستی، عشق، تلاش برای تحقق آرزوها و مبارزه با تاریکی است که مخاطبان را به خود جذب میکند.
شخصیت‌ها: ناروتو شخصیت‌های بسیار جذاب و متنوعی دارد که هر کدام با ویژگی‌ها و مشکلات خاص خود، توجه مخاطبان را به خود جلب می‌کنند. هر شخصیت در ناروتو دارای یک تاریخچه، هدف و توانایی‌های خاصی است که باعث شناخت عمیق‌تر و ارتباط احساسی با طرفداران می‌شود.
اکشن و مبارزات: انیمه ناروتو دارای صحنه‌های اکشن فوق‌العاده‌ای است که در آن مبارزات بین شخصیت‌ها با استفاده از قدرت‌ها و تکنیک‌های خاص خود صورت می‌گیرد. این صحنه‌ها پر از تنش، هیجان و استراتژی هستند و برخی از مبارزات در ناروتو به یادماندنی‌ترین صحنه‌های انیمه تاریخ تبدیل شده‌اند.
پیام‌های ارزشمند: ناروتو در کنار هیجان و اکشن، پیام‌های مثبت و ارزشمندی را به مخاطبان خود انتقال می‌دهد. مثلاً مبارزه ناروتو برای ایجاد صلح در جهان، تلاش او برای پذیرش خود و دیگران، اهمیت دوستی و همکاری در رسیدن به اهداف، و ارزش قوانین و ایده‌هایی همچون انحصار نکردن قدرت و عدالت را میتوان به عنوان برخی از پیام‌هایی نام برد که ناروتو به مخاطبان خود منتقل میکند.
توانایی‌های خارق‌العاده: در ناروتو، شخصیت‌ها دارای توانایی‌های خارق‌العاده‌ای مانند جادو، نینجا، قدرت‌های روحی و تکنیک‌های ویژه هستند که به مخاطبان احساس جذابیت و هیجان می‌دهد. استفاده از توانایی‌های فراطبیعی در ناروتو، دنیایی تخیلی را برای مخاطبان خلق میکند و آن‌ها را به دنیایی جدید و متفاوت میبرد.
ارتباط با شخصیت‌ها: ناروتو توانسته است شخصیت‌هایی را خلق کند که بازخورد عاطفی بسیار قوی در مخاطبان ایجاد کند. طراحی شخصیت‌های پیچیده و عمیق و تمرکز بر نمایش روابط پیچیده بین آن‌ها، باعث می‌شود تا مخاطبان احساس کنند که در جریان داستان هستند و با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده‌اند. این ارتباط قوی با شخصیت‌ها احساس همدردی، ترس، شادی و امید را در مخاطبان ایجاد میکند. همچنین، توسعه و رشد شخصیتی ناروتو از یک کودک شجاع و خلاق تا یک رهبر قوی و بزرگ، برای مخاطبان الگوی الهام‌بخشی است.
طراحی دنیا و محیط: دنیای ناروتو، با طراحی‌های خلاقانه و محیط‌های چندگانه از شهرها و روستاها، طبیعت و مناظر جذاب، بازی‌های اکشن و مبارزه در محیط‌های مختلف، به مخاطبان امکان می‌دهد در
ارتباط با شخصیت‌ها: ناروتو توانسته است شخصیت‌هایی را خلق کند که بازخورد عاطفی بسیار قوی در مخاطبان ایجاد کند. طراحی شخصیت‌های پیچیده و عمیق و تمرکز بر نمایش روابط پیچیده بین آن‌ها، باعث می‌شود تا مخاطبان احساس کنند که در جریان داستان هستند و با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده‌اند. این ارتباط قوی با شخصیت‌ها احساس همدردی، ترس، شادی و امیدرا در مخاطبان ایجاد میکند. همچنین، توسعه و رشد شخصیتی ناروتو از یک کودک شجاع و خلاق تا یک رهبر قوی و بزرگ، برای مخاطبان الگوی الهام‌بخشی است.
موسیقی های متن فوق العاده: به جرات میتوان گفت که انیمه ناروتو یکی از انیمه هایی است که بهترین موسیقی های متن رو دارد و انقدر تو بعضی از سکانس ها تاثیر میگذارد که مخاطب رو به شدت احساساتی میکند.
جمع بندی
شخصیت ناروتو الهام بخش خیلی از آدما تو زندگی واقعی بوده که با شناختن ناروتو مسیر زندگیشون عوض شده، به جرات میتونم بگم که خودم یکی از اون آدما بودم که تماشای انیمه ناروتو و خود شخصیت ناروتو به شدت رو شخصیتم تاثیر گذاشت.
نظر شما چیه ؟ تو کامنتا بهمون بگید.
نمی فهمم چرا بعضی میگن عشق ناروتو خام بود کجای داستان خامی ازش دیدیم چه طوری فریب سینمایی اخر رو خوردین اخه چطور مبشه یهویی با فهمیدن اینکه یه نفر عاشقته عاشق شد این صرفا یه ترحمه و ادای دین نه عشق ناروتو انتخابی نداشت نمیتونست به ساکورا برسه ولی میتونست یه نفر دیگه رو خوشحال کنه و کرد تو قسمت اول به وضوح وقتی خودشو تبدیل و ساسوکه کرد و میخواست نظر ساکورا رو بدونه معلوم بود ربطی به رقابت نداره اصلا خود قولش به ساکورا سراسر عشق بود چطور میتونست به رقیبش کمک کنه تا به عشقش برگرده مگه نه اینکه باعث نابودی آینده ی عشقی خودش میشد خود چهره ناروتو بعد یاداوری قضیه عشقش از زبان ساکورا هویدای ماجراس